مفاهیم نظری گزارشگری مالی (فصل چهارم – بخش دوم)
تیر ۲۷, ۱۴۰۰مفاهیم نظری گزارشگری مالی (فصل پنجم– بخش اول)
تیر ۳۰, ۱۴۰۰
فصل چهارم: شناخت در صورت های مالی
کافی بودن شواهد
37 – 4 . معیارهای شناخت مقرر میدارد که شرط لازم برای شناخت اولیه یا تجدید اندازهگیری بعدی، وجود شواهد کافی مبنیبر وقوع تغییر در یک عنصر صورتهای مالی است.
38 – 4 . در صورت وجود ابهام قابل ملاحظه، شناخت یک قلم ممکن است گمراهکننده شود یا حتی باعث شود صورتهای مالی مفید نباشد. وجود شواهد، رافع ابهام است. بهعبارت دیگر، هرچه در مورد یک قلم، شواهد بیشتری وجود داشته باشد و هرچه کیفیت این شواهد بهتر باشد، در مورد وجود، ماهیت و اندازهگیری آن قلم ابهام کمتری وجود خواهد داشت و آن قلم از اتکا پذیری بیشتر برخوردار خواهد بود. بدینترتیب، معیارهای شناخت تصریح میکند که یک عنصر تنها زمانی باید در صورتهای مالی شناسایی شود که در مورد آن شواهد کافی هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی وجود داشته باشد. برای شناسایی یک عنصر، هم در مورد وقوع تغییر در داراییها و بدهیهای واحد تجاری و هم در مورد اندازهگیری میزان تغییر، وجود شواهد ضرورت دارد.
39 – 4 . تعیین این امر که ” شواهد کافی“ به چه نوع شواهدی اطلاق میشود، بستگی به قضاوت در شرایط خاص هر مورد دارد. شواهد باید کافی باشد اما لزوماً نباید و اغلب نمیتواند قطعی باشد. ماهیت شواهد درارتباط با اقلام مختلف، متفاوت است. شواهد شامل تمامی اطلاعات مربوطی است که تا زمان تهیه صورتهای مالی فراهم میآید و مرتبط با شرایط موجود در تاریخ ترازنامه است. شواهد، عمدتاً از طریق تجارب قبلی یا کنونی در مورد قلم مورد نظر و یا اقلام مشابه فراهم میآید و دربرگیرنده مواردی از قبیل شواهد حاصل از رویداد آغازگر شناخت (مثل بهای خرید موجودی کالا)، تجربه قبلی در مورد یک گروه اقلام مشابه (مثل میزان زیانهای قبلی ناشی از موجودیهای راکد و کم مصرف) و اطلاعات جاری مستقیماً مربوط به آن قلم (مثل وضعیت فیزیکی فعلی اقلام موجودی، قیمت فروش جاری آنها و میزان کنونی سفارشات خریداران) میباشد. این شواهد همچنین شامل شواهد حاصل از معاملات سایر واحدهای تجاری در زمینه داراییها و بدهیهای مشابه است. هنگامی که معاملات مزبور به طور مکرر انجام شود و اقلام مورد معامله با قلمی که دراختیار واحد تجاری است بسیار مشابه باشد (یعنی اینکه بازاری کارا برای اقلام همگن وجود داشته باشد)، آنگاه شواهد به دست آمده قوی است و احتمالاً برای شناخت قلم کفایت میکند. با کاهش تعدد این معاملات و کاهش میزان مشابهت کالاهای مورد مقایسه، قانع کنندگی شواهد متناسباً کم میشود و احتمال کفایت شواهد برای شناخت کاهش مییابد.
قابلیت اتکای کافی
40 – 4 . معیارهای شناخت تصریح میکند که یک شرط لازم برای شناخت اولیه یا تجدید اندازهگیری بعدی این است که یک عنصر یا تغییر در یک عنصر را بتوان با قابلیت اتکای کافی اندازهگیری کرد. اتکا پذیری اندازهگیری بدین معناست که مبلغ پولی قلم شناسایی شده باتوجه به مبنای اندازهگیری و شرح آن، به عنوان بیان صادقانه آن چیزی که قرار است بیان کند، یا بهگونهای معقول انتظار میرود بیان میکند، میتواند مورد اتکای استفادهکنندگان قرار گیرد. هرگاه کاربرد یک روش اندازهگیری که بهگونهای صادقانه بیانگر کمیت مورد اندازهگیری است، در اندازهگیریهای یک قلم توسط افراد مختلف منجر به مبالغی شود که به نحوی با اهمیت با یکدیگر تفاوت نداشته باشد، اندازهگیری انجام شده احتمالاً اتکاپذیر تلقی میگردد.
41 – 4 . در گزارشگری مالی، استفاده از براوردها در سطحی وسیع معمول است. این الزام که یک قلم را بتوان با اتکا پذیری کافی اندازهگیری کرد، استفاده از براورد معقول را نفی نمیکند. استفاده از براوردهای معقول در تهیه صورتهای مالی امری عادی است و به شرط آنکه بتوان براوردی معقول از یک قلم انجام داد، آن قلم باید شناسایی شود.
42 – 4 . هرگاه داراییها و بدهیها دچار ابهام باشند، انعکاس یک مبلغ بدون تشریح آن ممکن است قطعیت ماحصل را تداعی کند درحالیکه در واقع چنین نیست. بنابراین، درمواردی که اثر ابهام به طور بالقوه قابل ملاحظه است، افشای واضح میزان ابهام حاکم بر برآورد ضرورت دارد. موارد افشا ممکن است دربرگیرنده فرضیات مهم بکار گرفته شده، طیف ماحصلهای احتمالی، مبنای اندازهگیری و عوامل اصلی مؤثر برماحصل باشد.
43 – 4 . اتکا پذیری اندازهگیری تحت تأثیر سه عامل است:
الف . توانایی اندازهگیری منافع مستتر در قلم مورد نظر برحسب مبالغ پولی،
ب . تغییر پذیری میزان این منافع (پراکندگی سطوح مختلف منافع و نیز احتمال وقوع یک سطح منفعت خاص)، و
ج . وجود یک مبلغ حداقل.
اندازهگیری برحسب مبالغ پولی
44 – 4 . اقلام مندرج در صورتهای مالی برحسب مبالغ پولی و به واحد پول انتخاب شده برای گزارشگری بیان میشوند. معهذا، تفاوتی بین اقلامی که از جنس پول هستند (اقلام پولی) و اقلامی که باید مستقلاً اندازهگیری شوند، وجود دارد. در مواردی که اقلام پولی منجر به جریانهای نقدی در آینده نزدیک نگردند، جهت دستیابی به ارزش این جریانها در تاریخ ترازنامه باید ارزش فعلی آنها را تعیین کرد. تعیین ارزش فعلی مستلزم مشخص بودن زمان جریانهای نقدی و براورد یک نرخ سود تضمین شده مناسب است و لذا بر اتکا پذیری اندازهگیری تأثیر میگذارد. تأثیر تأخیر در جریانهای نقدی در فرایند تعیین ارزش فعلی، موجب میگردد تا اقلام کوتاه مدت پولی را بتوان با اتکا پذیری بیشتری در مقایسه با اقلام بلند مدت پولی برحسب مبالغ پولی بیان کرد.
45 – 4 . برخی اقلام غیرپولی ناشی از معاملاتی حقیقی میباشند که طی آن با یک دارایی یا بدهی پولی معاوضه میشوند. این اقلام را میتوان باتوجه به قلم پولی مابهازا اندازهگیری کرد. بدین ترتیب به هنگام شناخت اولیه این اقلام و بادرنظرگرفتن هرگونه نیاز به تعیین ارزش فعلی، مسئلهای در رابطه با بیان آنها برحسب مبالغ پولی پیش نمیآید. با این حال، اقلام غیرپولی ناشی از معاملات تهاتری یا سایر رویدادها تنها با توجه به معاملات پولی در داراییها و بدهیهای مشابه قابل بیان به مبالغ پولی است. برای این اقلام، توان بیان آنها به مبالغ پولی به رواج معاملات پولی در اقلام مشابه و نیز به میزان تفاوت بین آن معاملات پولی و معامله تهاتری انجام شده توسط واحد تجاری بستگی دارد.
ابهام درباره میزان منافع
46 – 4 . برای برخی از داراییها و بدهیها ممکن است ماحصلهای احتمالی متفاوتی وجود داشته باشد. دراین حالات، هرگاه قلم موردنظر ناشی از یک معامله حقیقی باشد که اخیراً انجام شده است، ابتدا میتوان آنرا به بهای معامله (یعنی بهای تمامشده تاریخی) اندازهگیری کرد. این فرض معقول است که این اندازهگیری مقیاس مناسبی از سطح احتمالی جریان منافع آتی در زمان تحصیل دارایی یا تقبل بدهی به دست دهد.
47 – 4 . هرگاه معامله موصوف اخیراً انجام نشده باشد و زمان و احتمال جریانهای گوناگون منافع حاصل از دارایی یا بدهی دچار ابهام باشد، استفاده از سایر طرق اندازهگیری بهشرح زیر ضرورت مییابد:
الف . چنانچه یک بازار نسبتاً کارا برای قلم مورد نظر وجود داشته باشد، یک مقیاس مبتنیبر بازار (شامل بهای جایگزینی یا خالص ارزش فروش) برای اندازهگیری آن میتوان بکار گرفت. دراینحالت، توافق عمومی بازار در مورد مبلغ منافع مستتر در قلم، به معنای اتکا پذیری مقیاس مبتنیبر بازار است.
ب . هرگاه یک واحد تجاری یک گروه از اقلام همگن غیر یکسان دراختیار داشته باشد، گاه ارزش مورد انتظار کل گروه، مقیاس مناسبی بهدست میدهد. به شرط آنکه تعداد اقلام گروه کافی باشد، ارزش مورد انتظار، اندازهگیری کل گروه را بهگونهای اتکا پذیر میسر میسازد (مقیاس مشابهی را برای یک عنصر منفرد میتوان بکار گرفت به شرط آنکه کسانی که اندازهگیری را انجام میدهند در مورد میزان احتمال جریان منافع احتمالی به توافق کلی برسند).
48 – 4 . ارزیابی میزان احتمال جریان یک سطح مشخص منافع اقتصادی (و درنتیجه ارزش مورد انتظار آن) برمبنای شواهد موجود انجام میشود. این ارزیابی ممکن است براساس شواهد حاصل از تجربه قبلی در مورد یک گروه اقلام مشابه (مثلاً میزان احتمال و مبلغ ادعاهای ناشی از ضمانت یک کالای خاص) انجام شود یامتکی به شواهدی باشد که از اطلاعات جاری مستقیماً مربوط به آن قلم (مثلاً احتمال مطالبه مبلغ وام از ضامن باتوجه به وضعیت مالی وام گیرنده) به دست میآید.
49 – 4 . هرگاه شواهد کافی جهت دستیابی به یک ارزش مورد انتظار نسبتاً اتکا پذیر وجود نداشته باشد، باتوجه به مفاد بندهای 41-4 و 42-4، بهترین براورد قلم باید جهت اندازهگیری آن مورد استفاده قرار گیرد.
وجود یک مبلغ حداقل
50 – 4 . هرگاه مبلغ یک قلم دچار ابهام باشد، بهترین براورد ممکن باید ملاک اندازهگیری قرار گیرد. درصورت وجود یک مبلغ حداقل که نسبت به آن اطمینان معقولی حاصل است، قلم موردنظر نباید به کمتر از این مبلغ حداقل بیان شود و هرگاه یک مبلغ بالاتر، براوردی بهتر تلقی شود باید به جای مبلغ حداقل بکار گرفته شود. به ویژه، اعمال احتیاط ممکن است موجب شود که یک هزینه بالقوه (و هرگونه بدهی مربوط) که از لحاظ اندازهگیری دچار ابهام است،
بهجای مبلغ حداقل، به مبلغی بالاتر شناسایی شود.