مفاهیم نظری گزارشگری مالی (فصل پنجم– بخش اول)
تیر ۳۰, ۱۴۰۰مفاهیم نظری گزارشگری مالی (فصل پنجم – بخش سوم)
تیر ۳۰, ۱۴۰۰فصل پنجم
اندازهگیری در صورتهای مالی
ارزش جاری (ادامه)
21 – 5 . در چنین مواردی باید قاعده مشخص و معقولی برای انتخاب یکی از مقیاسهای مختلف اندازهگیری ارزش جاری دراختیار داشت. معیار ” ارزش برای واحد تجاری“ چنین قاعدهای را به دست میدهد. طبق این قاعده، ارزش جاری برابر اقل ” بهای جایگزینی جاری دارایی و مبلغ بازیافتنی “ آن تعیین میگردد. ” مبلغ بازیافتنی “ دارایی بالاترین ارزشی است که مالک فعلی دارایی میتواند بدان دست یابد و برابر خالص ارزش فروش دارایی یا ارزش اقتصادی آن، هرکدام بیشتر است، میباشد. ” ارزش برای واحد تجاری“ را میتوان نوعی به هنگام کردن بهای تاریخی با استفاده از قاعده سنتی ” بهای تمام شده یا کمتر“ دانست و لذا ارزشی است که به تصمیمگیری اقتصادی مربوط میشود. نمودار زیر نحوه تعیین ارزش برای واحد تجاری را نشان میدهد:
22 – 5 . در یک نظام مبتنیبر ارزش جاری، کل درآمدها را میتوان به ” درآمدهای عملیاتی“ و ” درآمدهای نگهداری“ تفکیک کرد. درآمدهای عملیاتی به درآمدهایی اطلاق میشود که ناشی از فعالیتهای اصلی بازرگانی یا تولیدی واحد تجاری باشد درحالی که درآمدهای نگهداری، تغییرات در ارزش خالص داراییهای واحد تجاری را که از تغییر در قیمتهای بازار ناشی شده است، دربر میگیرد. مفهوم ” نگهداشت سرمایه عملیاتی“ را میتوان برای تشخیص این دو نوع درآمد بکار گرفت. طبق این مفهوم، درآمدهای عملیاتی عبارت از درآمدهای حاصل از فعالیتهای اصلی واحد تجاری پس از کسر بخشی از آن، جهت نگهداشت داراییهای لازم برای حفظ فعالیتهای اصلی در همان سطح (از قبیل جایگزینی داراییهای ثابت مشهود و موجودی مواد و کالا) میباشد. هرگونه درآمد حاصل از افزایش در ارزش دارایی عملیاتی مزبور از قبیل افزایش بهای موجودیها یا افزایش در ارزش داراییهای ثابت مشهود، درآمد نگهداری تلقی میگردد.
23 – 5 . مهمترین مزیت ارزش جاری، مربوط بودن آن به تصمیمات استفادهکنندگانی است که خواهان ارزیابی وضعیت جاری یا عملکرد اخیر واحد تجاری میباشند. ترازنامهای که در آن داراییها و بدهیها به ارزشهای جاری ارائه شده است، در مقایسه با ترازنامهای که چنین عناصری را به بهای تمام شده تاریخی ارائه کند، وضعیت مالی واحد تجاری را بهتر نشان میدهد. صورت سود و زیان و صورت سود و زیان جامع تهیه شده برمبنای ارزش جاری درمقایسه با صورتهای مشابه تهیه شده برمبنای بهای تمام شده تاریخی، از دو جهت عملکرد جاری واحد تجاری را بهتر اندازهگیری میکند. اول اینکه این صورتهای عملکرد مالی تنها به گزارش درآمدهای تحقق یافته نمیپردازد بلکه سودها و درآمدهایی را گزارش میکند که در دوره جاری وقوع یافته است. دوم اینکه، این صورتها، از طریق تفکیک سودهای حاصل از عملیات جاری از درآمدهای ناشی از تغییرات در ارزش داراییهای نگهداری شده توسط واحد تجاری، تحلیل کاملتری از سود گزارش شده، به دست میدهد.
24 – 5 . همان ملاحظاتی که پشتوانه گزارش داراییها به ارزشهای جاری است، اندازهگیری بدهیها را برهمین مبنـا توصیه میکند. در مواردی که بدهیهایی بلندمدت با نرخ سود تضمین شده ثابت وجود دارد، تفاوت بین ارزش جاری بدهیها و ارزش مبتنیبر بهای تمام شده آنها احتمالاً با اهمیت خواهد بود و عمدتاً منعکسکننده تغییرات در نرخ بازار سود تضمین شده میباشد.
25 – 5 . انتخاب یک ارزش برای بدهیها به روشی مشابه قاعده ” ارزش برای واحد تجاری“ با استفاده از مفهوم ” ارزش خلاصی“ امکانپذیر است لیکن در عمل نیازی به استفاده از چنین روش پیچیدهای پیش نمیآید. علت این است که در بازارهای مالی رقابتی، این احتمال که بهای خروجی، بهای ورودی و ارزش فعلی یک وام در حد قابل ملاحظهای باهم تفاوت نماید، بهنحوی که مستلزم وضع ضابطهای جهت انتخاب یک ارزش از میان آنها باشد، وجود ندارد.
26 – 5 . عیب اصلی ارزش جاری، ذهنی بودن بیشتر و اتکا پذیری کمتر آن در مقایسه با بهای تمام شده تاریخی است. این موضوع به ویژه در مورد داراییهایی که در بازارهای فعال به طور منظم مورد معامله قرار نمیگیرند و نیز هنگامی که داراییها به ارزش اقتصادی ارائه میشود، صدق میکند. در مورد اخیر، محاسبه ارزش اقتصادی بستگی به بازدههای مورد انتظار آتی دارد که خود معمولاً تا حدی متکی به قضاوتهای ذهنی است. این امر مشکلاتی را نیز به هنگام تفکیک جریانهای نقدی مربوط به داراییهای خاص از جریانهای نقدی مربوط به سایر داراییها یا فعالیتهای واحد تجاری در کلیت آن، به وجود میآورد. معهذا، با توسعه بازارهای مربوط به انواع داراییها، انتظار میرود عینیبودن و اتکا پذیر بودن ارزشهای جاری بهبود یابد و از هزینه استفاده از ارزشهای جاری کاسته شود.
27 – 5 . یکی از مشکلات موجود درارتباط با کاربرد ارزشهای جاری، نا آشنایی تهیهکنندگان و استفادهکنندگان صورتهای مالی با این ارزشهاست که ممکن است حداقل درحال حاضر موجب افزایش هزینه تهیه و استفاده از اطلاعات حسابداری شود. با این حال ارزشهای جاری اکنون در برخی از جنبههای اندازهگیری در حسابداری در سالهای اخیر کاربرد بیشتری یافته است و لذا احتمال میرود که نا آشنایی تهیهکنندگان و استفادهکنندگان دائمی نباشد و به تدریج از میزان آن کاسته شود.
تعدیل از بابت اثرات تورم عمومی
28 – 5 . مبحث ارزشهای جاری اساساً معطوف به مسائل ناشی از تغییرات در ارزش داراییهای خاص است. موضوع دیگری که با مبحث فوق نیز مرتبط است، تغییرات در سطح عمومی قیمتهاست که بر ماهیت سود و حقوق صاحبان سرمایه گزارش شده تأثیر میگذارد. در موارد تغییر سریع و شدید سطح عمومی قیمتها، این موضوع حاد میشود چرا که اعتماد به واحد پول کاهش مییابد.
29 – 5 . یک راه حل برخورد با مسئله تغییر سطح عمومی قیمتها، ارائه مجدد صورتهای مالی مبتنیبر بهای تمام شده تاریخی برحسب قدرت خرید ثابت است. اعتقاد براین است که نظام مبتنیبر این نحوه عمل، به خاطر پیچیدگی و ناتوانی آن در انعکاس محتوای اقتصادی در موارد ناهماهنگی تغییرات در قیمتهای عمومی و اختصاصی و نیز نا آشنایی استفادهکنندگان با اطلاعات ارائه شده برحسب واحدهای قدرت خرید ثابت، چندان مفید نیست. استفاده از چنین نظامی در اقتصادهای با تورم حاد قابل توجیه است زیرا به هنگام تورم حاد، ناهماهنگی در تغییرات قیمتهای عمومی و اختصاصی قابل اغماض است.
30 – 5 . اگر تورم عمومی عامل با اهمیتی باشد، میتوان یک نظام ارزش جاری را به آسانی تعدیل نمود تا اندازهگیری کل درآمدها را ” بهطور واقعی“ که فاقد اثر تورم است فراهم آورد. برای این منظور، سرمایه اول دوره (که از تراز افتتاحیه قابل استخراج است) متناسب با افزایش در شاخص عمومی قیمتها طی دوره افزایش داده میشود. سرمایه اول دوره که به طریق فوق تعدیل شده است یک سرمایه واقعی (یعنی با قدرت خرید ثابت) است که باید جهت نگهداشت، آن را از سرمایه آخر دوره کسر کرد تا درآمد ” بهطور واقعی“ (یعنی افزایش ارزش پولی خالص داراییها مازاد بر تورم) شناسایی گردد. این تعدیل را میتوان بهطور یکجا در صورت سود و زیان جامع انجام داد. این نحوه عمل نه برپیچیدگی صورت سود و زیان میافزاید و نه مانند برخی روشهای پیچیده حسابداری تورمی، مابقی صورت سود و زیان جامع را دچار پیچیدگی میکند. مثالی ساده از یک نظام مبتنیبر ارزش جاری واقعی در پیوست شماره 2 این فصل ارائه شده است.
نتیجهگیـری
31 – 5 . همان طور که اشاره شد، آن نگرشی از ارزش جاری که بر معیار ” ارزش برای واحد تجاری“ مبتنی است، ابزاری جهتانتخاب یکمقیاس اندازهگیری متناسب با شرایط فراهم میآورد. استفادهازنگرش ” ارزش برای واحدتجاری“ همچنینتفکیک درآمدهای عملیاتیازدرآمدهای نگهداری را از طریق ” کسر بهای جاری داراییهای مصرف شده جهت ایجاد درآمد“ از ” درآمد عملیاتی“ و گزارش جداگانه درآمد نگهداری داراییها و بدهیها ممکن میسازد. این نحوه عمل به استفادهکنندگان صورتهای مالی امکان میدهد تا سودهای جاری عملیاتی را مورد ملاحظه قرار دهند و در مقایسه با سود مبتنیبر بهای تمام شده تاریخی که ترکیبی از سودهای عملیاتی و سود یا زیانهای نگهداری است، تصویر بهتری از عملکرد بالقوه آتی ارائه میکند. بنابراین کاربرد ارزشهای جاری، هم برای داراییها و هم برای بدهیها اطلاعاتی را فراهم مینماید که به تصمیمات استفادهکنندگان بیشترین ارتباط را دارد.
32 – 5 . در مورد داراییها، ارزش جاری مناسب طبق قاعده ” ارزش برای واحد تجاری “ انتخاب میشود. قاعده مزبور، دارایی را درصورت بالاتر بودن مبلغ بازیافتنی، به جای بهای تمامشده تاریخی، به بهای جایگزینی ارزیابی میکند مشروط به آنکه جایگزینی دارایی توجیهپذیر باشد. اگر جایگزینی دارایی قابل توجیه نباشد، دارایی به مبلغ بازیافتنی ارزیابی میشود. کاربرد قاعده ” ارزش برای واحد تجاری“ در مورد بدهیها چندان ضرورتی ندارد چرا که ارزشهای مختلف بدهی، همگی به یک ارزش واحد ختم میشوند.
33 – 5 . یک نظام مبتنی بر نگهداشت سرمایه واقعی (بند 30- 5)، موجب میگردد که ” مربوط بودن“ اطلاعات بهبود یابد زیرا این نظام، سودهای عملیاتی جاری و نیز میزانی را که درآمدها و هزینههای نگهداری بیانگر اثر تورم عمومی است، نشان میدهد تا استفادهکنندگان ازصورتهای مالی مبتنی بر ارزش جاری واقعی قادر به انتخاب اطلاعات خاص مورد نیاز خود باشند.
34 – 5 . واضح است که به هنگام انتخاب بین نظام بهای تمام شده تاریخی و نگرش مبتنیبر ارزش جاری، نوعی مصالحه بین خصوصیات کیفی مربوط بودن و قابل اتکا بودن وجود دارد. در این انتخاب یکی از دو نظام باتوجه به شرایط موجود و به ویژه فراهم بودن ارزشهای جاری قابل اتکا، ترجیح داده میشود. علاوهبر این در تصمیمگیری نسبت به انتخاب یکی از دو نظام، هزینه دستیابی به ارزشهای جاری باید با منافع حاصل از بهبود در ” مربوط بودن“ اطلاعات مقایسه گردد. با اینحال، با توسعه بازار برای انواع داراییها، میتوان انتظار داشت که اتکا پذیری ارزشهای جاری بهبود یابد و از هزینه استفاده از ارزشهای جاری احتمالاً کاسته شود.
35 – 5 . اعتقاد براین است که در شرایط اقتصادی جاری کشور، به دلیل نبود ارزشهای جاری قابل اتکا در رابطه با برخی داراییها و نیز بالابودن هزینه دستیابی به ارزشهای جاری در مقایسه با منافع حاصل از آن، انتخاب یک نظام اندازهگیری مبتنیبر ارزش جاری عملی نیست. بنابراین دراندازهگیری عناصر صورتهای مالی، نظام مبتنیبر بهای تمام شده تاریخی ملاک عمل قرار خواهد گرفت و از ارزشهای جاری نیز، تا میزانی که با خصوصیات اتکا پذیری و ملاحظات منفعت و هزینه سازگار است، در تعدیل این نظام استفاده خواهد شد.